
Richard feynman, the best teacher I never had.
- Bill Gates
برش هایی از کتاب:
پدرم به من آموخت علم چیست. میگویند وقتی مادرم مرا آبستن بود- من حضور نداشتم تا مستقیما از ماجرا با خبر باشم- پدرم گفته بود که « اگر نوزاد پسر باشد، میدانم که دانشمند خواهد شد.» خود او دانشمند نبود، کاسب بود. مدیر فروش شرکتی بود که یونیفرم تولید میکرد اما راجع به علم مطالعه میکرد و آن را دوست داشت.
از سیاست و دین چه میدانم؟ برخی از دوستانم در بخش فیزیک پوزخندزنان خواهند گفت:«تماشایی است. ببینیم درباره این دو مبحث چه میگوید. نمیدانستیم که به این دو مبحث هم دلبستگی دارد.» البته البته آنان آگاه اند که دلبسته این دو مبحث بوده و هستم اما باور نمیکردند روزی جرئت اظهارنظر در این باره را پیدا کنم.
تحقیق علمی را به قصد به کار گرفتن نتیجه آن انجام نمیدهند. تحقیق علمی را به قصد درک و کسب لذت فهمیدن و دانستن دنبال میکنند.
برای نائل شدن به پیشرفت، اقرار به جهل و نادانی نهایت ضرورت را دارد.
جالبترین نکتهها آنهایند که با دانستههای ما جور درنمیآیند. آن رخدادی که کاملاً برخلاف انتظار است.
اگر کسی بگوید که علم، این و آن را می آموزد در کاربرد کلمات خطا رفته است. علم چیزی به کسی نمی آموزد. تجربه و آزمایش است که آموزنده است. اگر کسی به شما گفت علم این و آن را ثابت کرده است، باید بپرسید چگونه؟ چگونه دانشنمند به این نکته پی برد؟ کجا؟ کی؟ علم چیزی را ثابت نمیکند، اما تجربه یا آزمایش این اثر یا آن اثر را نشان میدهد. شما به اندازه هر کسی حق دارید هر گاه راجع به آزمایشی مطلبی شنیدید درباره نتایج به دست آمده از آن به قضاوت و داوری بنشینید. کوشش میکنم برای آموزگاران علوم کلاس اول الهام بخش باشم و به آنان القا کنم که امید، و اطمینان به عقل سلیم و هوش طبیعی خود داشته باشند. متوجه باشید که بعید نیست کارشناسان و متخصصین که راهنمای شمایند، اشتباه کنند.
لطفا به ادامه مطلب مراجعه کنید.