مهرشاد جعفری فراهانی

جَدگال!

مدرسه ابتدایی جدگال

 

بار اول که این تصویر را دیدم، انتظار هر چیزی را داشتم جز یک مدرسه! با چنین ظاهر عجیب غریبی در ایران و آن هم در یک روستا.

نام این مدرسه جدگال است و در 100 کیلومتری چابهار قرار دارد. این پروژه توسط معمار جوان ایرانی آرش علی آبادی انجام شده و موفق به کسب رتبه نخست جایزه معمار در بخش عمومی شده است.

شکل دایره ای حیاط مدرسه و نحوه چیدمان کلاس ها با مفهوم کانونی آموزش، به معنای “یادگیری با هم” – خالی از سیستم های سلسله مراتبی و به سبک دموکراتیک شکل گرفته است. چرخش چیدمان کلاس در حالی که آنها را در گوشه های آنها به هم متصل می کند، امکان گردش هوا بین کلاس ها را فراهم می کند و محوطه های ثانویه کوچکی را برای انجام برخی از کارهای گروهی و فعالیت های بیرونی ایجاد می کند. در نتیجه، با این نمودار فضایی، یک حیاط مرکزی در وسط مدرسه به عنوان محل تجمع بچه های مدرسه و ساکنان روستا، یک فضای مدور در اطراف کلاس ها و کلاس ها و همچنین حیاط های خصوصی به دست آورده شد

مدرسه ابتدایی جدگال

 

بار اول که این تصویر را دیدم، انتظار هر چیزی را داشتم جز یک مدرسه! با چنین ظاهر عجیب غریبی در ایران و آن هم در یک روستا.

نام این مدرسه جدگال است و در 100 کیلومتری چابهار قرار دارد. این پروژه توسط معمار جوان ایرانی آرش علی آبادی انجام شده و موفق به کسب رتبه نخست جایزه معمار در بخش عمومی شده است.

شکل دایره ای حیاط مدرسه و نحوه چیدمان کلاس ها با مفهوم کانونی آموزش، به معنای “یادگیری با هم” – خالی از سیستم های سلسله مراتبی و به سبک دموکراتیک شکل گرفته است. چرخش چیدمان کلاس در حالی که آنها را در گوشه های آنها به هم متصل می کند، امکان گردش هوا بین کلاس ها را فراهم می کند و محوطه های ثانویه کوچکی را برای انجام برخی از کارهای گروهی و فعالیت های بیرونی ایجاد می کند. در نتیجه، با این نمودار فضایی، یک حیاط مرکزی در وسط مدرسه به عنوان محل تجمع بچه های مدرسه و ساکنان روستا، یک فضای مدور در اطراف کلاس ها و کلاس ها و همچنین حیاط های خصوصی به دست آورده شد

روزنه های داخل دیوار پوسته ی خارجی به طوری چیده شده اند که از دید یک نفر نشسته در کلاس، امتداد دشت اطراف دیده می شود. این بازشوها ها با داشتن اندازه ها و شکل های مختلف، ورودی های متعددی را برای ورود دانش آموزان به مدرسه فراهم می کنند. علاوه بر این، با افزایش ضخامت این دیوار پیوسته و در عین حال نافذ، برخی از کارکردهای ضروری ساختمان مانند دکان، اتاق نگهبان مدرسه و انباری در حالی که بر ورودی اصلی تاکید شده بود، تعبیه شد و عمق یافت و مردم را به داخل دعوت کرد.

در معماری مدرسه ابتدایی جدگال ، آموزش به عنوان یک مفهوم دیالکتیکی، دوجانبه، مشارکتی در نظر گرفته شد و بر این اساس، فضاهای مرسوم مدرسه که به عنوان سکوهای این ایده ها عمل می کنند، به این شکل تبدیل شدند: تبدیل دیوار مدرسه از “جداکننده” به یک ساختار پوسته ای که به عنوان یک پوسته پویا و بدون مرز نفوذ می کند و مردم را به تجمع فراخوانده و فرهنگ جامعه را تشویق می کند و در عین حال ارتباط بین مردم را تقویت می کند. این دگرگونی به منظور از بین بردن سلسله مراتب و تقویت فرهنگ پرسشگری انجام شد و بر اساسی ترین معنای مدرسه رفتن یعنی «با هم بودن» روشن شد. در خاتمه، هدف طراحان ایجاد مدرسه ای بود که به عنوان آشیانه ای برای پرورش خلاقیت، آزادی و تفکر انتقادی عمل کند.

این طرح با تلاش برای تغییر لایه های فکری و اجتماعی روستاییان، توانمندسازی زنان روستایی، ایجاد مشارکت عمومی و تبدیل آن به اهرمی در ساخت مدرسه آغاز شد. در نهایت، با به چالش کشیدن مفهوم سیاسی و اجتماعی مرز (دیوار) بین اراده آزاد و اجبار در حضور مدرسه – در جامعه ای که به طور سنتی تحت سلطه استبداد بود – توانست اکثریت ذهنی اکثر روستاییان را – که در ابتدا – مخالف ساختن دیوار و تبدیل مدرسه به مرکز محله و تجمع همه ساکنین بود. تمرینی برای تأثیرگذاری بر معماری در گذار به دموکراسی.

این پروژه یک فراخوان عمومی برای ساخت مدرسه با رویکرد توسعه پایدار بود که توسط یک سازمان غیر دولتی به نام ایران من که چندین سال است در زمینه مدرسه سازی فعالیت می کند، مطرح شد و از طرفی هم درخواست مردم و جوانان روستای سیدبار جدگال (۱۰۰ کیلومتری چابهار) از این نهاد برای احداث مدرسه در روستای خود بود. در نتیجه تیم طراحی معماری و مجریان پروژه به طور داوطلبانه طراحی و نظارت بر روند ساخت پروژه را آغاز کردند. در ابتدا این تیم به مدت چند ماه مطالعات معماری و اجتماعی را در روستا و منطقه انجام دادند. به صورت مشارکتی، نیازها و کمبودها، پتانسیل ها و ظرفیت های روستاها و مردم بومی شناسایی، موضوع بندی و اولویت بندی شد.

با توجه به اینکه معماری مدرسه ابتدایی جدگال بودجه محدودی داشت و قرار بود فقط با کمک های مردمی ساخته شود، سناریوی «بساز و اهدا» برنامه ریزی نشد و در عوض روش مشارکتی ساخت و ساز را انتخاب شد تا باعث توسعه پایدار و تولید اجتماعی، اقتصادی و اجتماعی با زیرساخت های فرهنگی شود. در نتیجه، مدرسه ای را با ایده تبدیل شدن به روستا و مرکز توسعه جوامع وابسته به آن طراحی شد. به این ترتیب مدرسه محل تعلیم و تربیت کودکان و محل تجمع و فراگیری همه ساکنان روستا بود.

در راستای تحقق این ایده و با همکاری تسهیل گران اجتماعی، فعالیت هایی از جمله انجام کارهای گروهی، دعوت از روستاییان برای حفظ بهداشت و نظافت روستا، احداث فاضلاب و راه اندازی کارگاه سوزن دوزی و صفحه اینستاگرام به نام @Banook برای نمایش و فروش محصولات سوزن دوزی- انجام شد. بدین ترتیب زنان روستا هم می توانستند به فعالیت های اجتماعی بپردازند. این موضوع حضور زنان را در عرصه های اجتماعی و اقتصادی روستا ارتقا داد و به آن ها کمک کرد تا از نظر اجتماعی به صورت برجسته تری دیده شوند. علاوه بر این، با هماهنگی به روش توسعه مشارکت اجتماعی، مردم روستا با کارکردن به عنوان کارگران بومی در ساخت مدرسه کمک کردند. این ها تنها اموری نبود که توسط ساکنین منطقه انجام شد، زیرا خانواده های روستا کمک مالی کردند و با فروش سوزن دوزی برای ساخت و احداث مدرسه کمک کردند. به این ترتیب مدرسه با مشارکت مردمی ساخته شد و رضایت همه مردم روستا را جلب کرد.

در حال حاضر این مدرسه به غیر از کارکرد آموزشی دارای عملکردهای دیگری از جمله فضای بازی کودکان در روزهای تعطیل و شب، محل تجمع روستاییان و خانواده هایشان، محل تماشای فیلم و فوتبال به صورت گروهی، کتابخانه و گردشگری است. محل سکونت این مدرسه توسط تیمی از روستاییان و معلمان اداره و نگهداری می شود و بخشی از درآمد بخش گردشگری و سوزن دوزی صرف نگهداری آن می شود. به این ترتیب مدرسه با مشارکت اهالی روستا ساخته شده و در نهایت نگهداری می شود.

 

آرش علی آبادی در مدرسه جدگال 

 

برای کسب اطلاعات بیشتر میتوانید به این لینک مراجعه کنید.

(مستر تیچر) Navid ۲ اسفند ۰۱، ۲۲:۲۰

جدا حض کردم از این همه نو آوری ، برداشت من از این مقاله نوعی مدرسه های مونته سوری هست در جهاتی 

سنت شکنی خیلی ارزشمنده به نظرم

سلام. بله از نظر من هم این مدرسه از نوع مونته سوری محسوب میشود و فکر میکنم در ایران خیلی بیشتر به این مدارس نیاز داریم. هر چند در شبکه های اجتماعی جست و جو کرده و به مدارس مختلفی برخوردم. اما احساس کردم این مدارس آن طور که باید و شاید از صلاحیت کافی برخوردار نیستند. بر فرض مثال بازی هایی که در تبلیغ هایشان دیدم بسیار ابتدایی بودند حال که در مدارس اروپایی بازی های بسیار فکری تر و با بار آموزشی بهتری وجود دارند. خوشحال میشم اگر نمونه موفقی از این مدارس در ایران سراغ دارید به من معرفی کنید.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">